چکیده
علم پدیدهای جهانی است که به مرزهای ژئوپلیتیکی محدود نمیشود. دنبالکردن علم انگیزه و شور و شوق میخواهد. دانشمندان شهروندانی جهانیاند. توانایی جوامع علمی برای فراتررفتن از مرزهای ترسیمی ملیتها و جغرافیا در سطح جهانی شناخته شده است. امپراتوری آیندۀ جهانی را کسانی میسازند که علم را کنترل میکنند. علم، بهمنزلۀ شکل پیشرفتهای از دانش، امتیازات قدرت نرم را در اقتصاد دانشبنیانِ جهانیِ در حال ظهور بهرسمیت شناخته است. استفاده از ظرفیت دیپلماسی علمی برای دستیابی به اهداف در سیاست خارجی از مفروضات پذیرفتهشده در این رهیافت است. سؤال پیش روی این پژوهش این است که آیا مدلهای خاصی دربارۀ دیپلماسی علمی وجود دارد؟ نتایج در قالب بررسی مقایسهای دیپلماسی علمی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای نشان میدهد که در همۀ کشورها مدل متمرکز دیپلماسی علمی اولویت دارد. اگرچه درمورد امریکایی از نوع مدل متمرکز مشارکتی (نقش نهادهای غیرحکومتی) است. این مدلها از نظر هدف با هم متفاوتاند. علم و فناوری در مدل امریکایی برای افزایش قدرت امریکا در عرصۀ بینالملل استفاده میگردد، در مدل ترکیهای از سیاست برای دستیابی به علم استفاده میشود؛ در مدل اتحادیۀ اروپایی علم به خدمت قدرت نرم این اتحادیه درمیآید و در مدل هندی نیز علم و سیاست به خدمت هم درمیآیند. در همۀ مدلها دولت تلاش کرده است ابتدا موافقتنامههای همکاری را بهامضا برساند، در مرحلۀ بعد رایزن علمی نقش عملیاتیکردن این موافقتنامه را از طریق شکلدادن به کمیتههای مشترک دارد. عضویت در نهادهای بینالمللی علمی از دیگر اقدامات دولت در این باره است. هدف این پژوهش بررسی مدلهای گوناگون دیپلماسی علمی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای با استفاده از روش پژوهش مقایسهای است.